بنده نواز

((خانواده کوچک آقای الف و خانم نون))

بنده نواز

((خانواده کوچک آقای الف و خانم نون))

راستی مژده

راستی اینو نگفتم  

دارم بابا میشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم  

 

 

 

سالها گذشت

سلام 

به کی دارم سلام میکنم؟ 

به خودم ، به عشقم ، از همه مهمتر به خانوادم 

از آخرین مطلبی که تو وبلاگم درج کردم قریب به 2 سال میگذره 

من تو بلاگ اسکای از سال 1382 (حدودا) وبلاگ داشتم  

این دومین وبلاگمه. 

یکی از قدیمی ترین نویسندگان بلاگ اسکای هستم 

حالا بعد از تشکیل خانواده به مرحله جدیدی رسیدم 

همه چیز به لطف پروردگار خوب ( خوب نه ، عالی (گوش شیطون کر)) بود  

هر روز به عشقم سلام میدم از خواب بیدار میشم  

این یعنی خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوبــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

ناهید عزیزم ، عشق دوران غم و شادی من ::::::  دوســـــــــــتت دارم 

تقدیم به تو باد

چهار ماه از بهترین روزهای زندگیم گذشته... 

با تو بودن به معنای همه چیزه... 

من خودم را در آغوش تو یافتم ... 

مرا دریاب! 

بهترین ها را برای تو می خواهم عزیزم 

من عاشق توام 

تو هم عاشقم باش  

تولدت مبارک عزیزکم 

تو

روی آن شیشه ی تب دار تو را ها کردم   

اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم   

 شیشه بدجور دلش ابری و بارانی شد  

 

شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم   

با سر انگشت کشیدم به دلش عکس زیبای تو را   

 عکس زیبای تو را سیر تماشا کردم .

به چه زبونی بگم دوست دارم

ابوالفضل جونم  

برای شروع زندگی مشترک با تو لحظه شماری می کنم. 

خیلی دوست دارمُ خیلی

دلم گرفته

پنج وارونه چه معنا دارد؟ 

 خواهر کوچکم از من پرسید  

پنج وارونه چه معنا دارد؟  

من به او خندیدم  

کمی آزرده و حیرتزده گفت 

 روی دیوار و درختان دیدم 

 باز هم خندیدم  

گفت دیروز خودم دیدم مهران پسر همسایه پنج وارونه به مینو می داد 

 آن قدر خنده برم داشت که طفلک ترسید  

بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم  

بعدها وقتی بارش بی وقفه درد سقف کوتاه دلت را خم کرد  

بی گمان می فهمی پنج وارونه چه معنا دارد؟

تقدیم به همسر عزیزم

تو را نمیشود معنا کرد ای همه معنا

تو را نمیشود سرود ای همه شعر

تو را نمیشود بوسید ای همه ناز

تو را نمیشود شناخت ای همه راز

تو را باید تماشا کرد 

 

تو را باید بویید

تو را باید در پارچه ای از حریر گذاشت

تو را باید با انگشتهای شبنم گل لمس کرد

با تو باید با چشم سخن گفت

دوستت دارم

عاشقانه

نمی دانم چرا وقتی تو را می بینم قلبم به تپش می افتد!

 

نمی دانم چرا وقتی صدایت را می شنوم آرام می گیرم

 

نمی دانم چرا همیشه دلم می خواهد با تو باشم

 

نمی دانم چرا جز نام تو چیزی بر لب ندارم

 

نمی دانم چرا می خواهم پروانه ات باشم

 

نمی دانم چرا وقتی چشمانم را می بندم  

 

                             جز صورت زیبای تو چیزی نمی بینم

 

فقط می دانم که با تمام وجود دوستت دارم و عاشقت هستم 

                           ابوالفضل جونم دوست دارم