بنده نواز

((خانواده کوچک آقای الف و خانم نون))

بنده نواز

((خانواده کوچک آقای الف و خانم نون))

بیشتر بخند

بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی

آهنگ اشتیاق دلی دردمند را

شاید بیش از این نپسندی به کار عشق

آزار این رمیده ی سر در کمند را

بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت :

اندوه چیست؟ عشق کدامست؟ و غم کجاست؟

بگذار تا بگویمت : این مرغ خسته جان

عمری در هوای تو از آشیان جداست

دلتنگم آنچنان که اگر بینمت به کام

خواهم که جاودانه بنالم به دامنت

شاید که جاودانه بمانی کنار من

ای نازنین، که هیچ وفا نیست با منت

تو آسمان آبی آرام و روشنی

من چون کبوتری که پرم در هوای تو

یک شب ستاره های ترا دانه چین کنم!

با اشک شرم خویش بریزم به پای تو

بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح

بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب

بیمار خنده های توام بیشتر بخند !

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب ! 

شوق

 

 

تقدیم به کسی که کنارم نیست ولی حس بودنش به من شوق زیستن میدهد . . . 

 

 

بازهم همین

گرفته

خیلی دلم گرفته.....       

 

 همین

امشب گریه میکنم .

امشب گریه میکنم .

گریه میکنم برا تو برای خودم برای تموم اونایی که خواستن گریه کنن نتونستن.

 برا ی تمام اون چیزی که خواستی ونبودم خواستم وبودی.

 امشب گریه میکنم به وسعت دریا به وسعت بیشه به وسعت دل عاشق.

برای تو...برای تو....و به پاس احترام تمام محبتهای بی دریغت!

مرگ من

مرگ من روزی فرا خواهد رسید
در بهاری روشـن از امـواج نــــور
در زمســتانی غبـــارآلـــود و دور
یا خـزانی خالی از فریاد و شــور... 

 

 

 

فروغ فرخزاد

آرزوی مرگ

در جوانی غصه خوردم هیچ کس یادم نکرد  

   

در قفس ماندم ولی صیاد آزادم نکرد 

 

آتش عشقت چنان از زندگی سیرم بکرد 

 

آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد

تو یک قطره از خدایی....

تو همون بودی که من خوابشو دیدم

 

تو همون بودی که میخواهم براش بمیرم

 

تو همون فرشته ای از جنس آدم

 

تو واسم نشونه از خدای عالم

 

تو همونی که تو خنده هام شریکی

 

توی دردو قصه هام واسم طبیبی

 

تو همون رویای پاکی که تو شبهای من بود

 

تو یک قطره از خدایی....

 

تو همون بودی ُ هستی که میخواهم براش بمیرم

 

از خدا خواستم همیشه پیش تو آروم بگیرم

 

تو واسم دنیای عشقی تو تموم لحظه هامی

 

تازه میشه روح ُ جونم وقتی که تو پا به پامی

 

از خدا خواستم همیشه که کنار تو بمونم

 

شمع باش پروانه میشم تا کنار تو بسوزم

 

وقتی چشمات گریه می کرد آرزوم بود که بمیرم

 

کاش بودم کنارت ای گل تا که دستاتو بگیرم

همه چیز با تو دوست داشتنی میشود

دوری را دوست دارم هر چند که دلتنگ و غریب می‌شوم اما وقتی دوباره با یک بغل مهربانی در می‌گشایی و صدایم می‌کنی، دلم مثل یک کهکشان وسیع می‌شود.
شب را بخاطر تو دوست دارم که تا تولد سپیده صبح، دلواپس نیامدنت باشم. کسی که عاشق باشد می‌داند که تمام طعم عشق به دلشوره‌های شبانه است. دوست دارم همیشه شبها تو را کم داشته باشم، تا وقتی چشم بر روی هم می‌گذارم خوابت را ببینم و چشم که باز می‌کنم در صبحی دوباره تو را به نظاره بنشینم.
سفر را بخاطر حس قشنگ خاطره دوست دارم. وقتی نیستی و لحظه‌هایم از وجود مهربان تو خالیست کنار قاب عکست، با خاطراتت زندگی می‌کنم. این انتظار بازگشت، تمام لذت زندگی من است.
سفر را بخاطر بازگشت دوباره تو دوست دارم. شب را بخاطر صبح با تو بودن و دوری را بخاطر آغاز دوباره مهربانی.
اینطور است که همه چیز  حتی تلخیها  هم بخاطر تو قشنگ و دوست داشتنی است.

اهمیت و شرایط مهریه


قال رسول الله : افضل نساء امتی اصبحهن وجهاً و اقلهن مهراً


پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود :


بهترین زن امت من فردی است که از همه زیباتر و مهرش از همه کمتر باشد .



مولای متقیان حضرت علی علیه السلام می فرمایند :


لا تغالوا بمهور النساء فتکون عداوه


مهر زنان را زیاد نکنید که موجب کدورت است .



یعنی کانون خانواده از اول باید به محور محبت و صفا بنیان گذاری شود نه به پشتوانه مهر سنگین



تعلیم قرآن مهریه ی زن با ایمان


امام پنجم شیعیان حضرت امام باقر علیه السلام فرمودند : زنی نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمد و عرض کرد : مرا به ازدواج فردی در بیاورید . حضرت به اصحاب فرمودند : چه کسی با این زن ازدواج می کند ؟ مردی عرض کرد : من حاضرم با او ازدواج کنم . حضرت فرمودند : به او چه می دهی ( بابت مهر ) . آن مرد عرض کرد : چیزی ندارم . حضرت فرمودند : نه ، ( بدون مهر که نمی شود ) زن سخن خود را تکرار کرد . حضرت خاتم صلی الله علیه و آله وسلم هم پیشنهاد او را به حاضرین تکرار فرمود . جز همان مرد اولی کسی جواب نداد تا اینکه دفعه سوم حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به مرد فرمودند : آیا از قرآن چیزی می دانی ؟ عرض کرد آری ، حضرت فرمودند : زن را به همسری تو در آوردم به شرط اینکه آنچه از قرآن می دانی ( به عنوان مهریه ) به او تعلیم نمایی .  (وسائل الشیعه – ج15 – ص3 )



سیره رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم چنین بودند که موانع ازدواج را برطرف می کرد تا جوانان بتوانند سریع ازدواج کنند تا جامعه رو به اصلاح و رشد حرکت کند و فساد اخلاقی در جامعه ریشه کن گردد . یکی از عللی که اسلام می گوید مهریه را سبک بگیرید به جهت آن است که پرداخت مهریه بر مرد واجب است . مرد باید چیزی را متقبل گردد که بتواند برداخت کند ، در بین عوام مردم مثل معروفی است که می گویند مهریه را که داده و که گرفته ، این حرف سخن باطلی است که شهرت یافته است .


پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : خداوند روز قیامت هر گناهی را ، مگر سه گناه ، می آمرزد .


( و این سه گناه ) : ندادن مهر زن ، غصب کردن مزد کارگر ، و فردی که انسان آزادی را ( به عنوان برده ) بفروشد .



در بیان دیگری حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند : دزدها سه گروه هستند ، کسی که زکات نمی دهد ، کسی که ( خوردن ) مهر زنها را حلال می کند و کسی که قرضی گرفته و قصد پرداخت ندارد .



حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند :


من تزوج امراة و لم ینو ان یوفیها صداقها فهو عندالله زان .


هر که با زنی ازدواج کند و تصمیم داشته باشد که مهریه او را نپردازد نزد خداوند زنا کار است .



( بنابراین لازم است که به هنگام تعیین مهریه توانایی پرداخت آن نیز در نظر گرفته شود تا مبلغی غبر واقعی که مرد می داند توان دادن آن را نخواهد داشت گفته نشود که البته شرعاً نیز این عقد بدون اشکال نخواهد بود )