آقا جون سلام
چطوری عزیزم ، خوبی ؟ حالت چطوره ؟
کجائی؟
مهدی جون ، عزیز دلم میدونم از اعمال ما شاکی هستی و دلت خونه
ولی اول صبح جمعه خدمت رسیدم عرض ادب کنم
عزیزم ، از اینکه دیر خدمت رسیدم از شما عذر میخوام ،
بخدا تقصیر نداشتم نه اینکه فکر کنی بی خیال بودم ،
امیدوارم که ، هم شما و هم دوستان عزیزم که هی قدم رنجه کردن
و اومدن تو وبلاگ ناقــــابل منو با نوشته های تکــــراری مواجـــــه شدن
منو ببخشید ، آخه بخدا من مقصر نبودم
آقا جون میدونم نباید عجله کنم ،
میدونم فقط باید تسلیم مقدرات و مصلحت الهی باشـــم
و برا فرجتون دعـــــا کنم ولی از این می ترسم که مرگم فرا برسه
و تو عزیز دلم را نبینم ، شکوه نمیکنم ، ولی بخدا حوصــلم سر رفته ،
تا اســم جمعه میاد دلم می لرزه ،
میترسم این جمعه هم بیاد و بره باز نبینمت ، .......
باشه چشم ، ناراحت نیستم ، ولی تو رو خدا برام دعا کن ،
اگه با کارهای بدم ناراحتی و دلت خونه ، اگه از اعمالم راضی نیستی ،
اگه روز جمعه پرونده سیاه منو می بینی و ناراحت میشی ،
نکنه از من برا همیشه رو بگردونی و دیگه نگام نکنی
تو را بخدا ، جون مادرت دعا کن آدم بشم
تا حدی که لااقل لیاقت دیدن روی ماهتو داشته باشم ،
من برا سلامتی تو و تعجیل در فرجت دعا میکنم ،
تو هم برا آدم شدن من دعا کن ، باشه ؟ قول میدی؟
ممنونم ، فدات بشم ، ....
مهدی جون وفای به عهد یادت نره.......